اريك جانسون دانشجوي 23 ساله سوئدي است كه در خلق تصاوير غير ممكن و اعجاب انگيز شهرت يافته است. به نمو



































استیو جابز در گذشت
به گزارش انتخاب به نقل از مهر، نیازی به جستجو نیست. کافی است صفحه اول "گوگل نیوز" را باز کنید تا به هزاران خبری که در ساعات گذشته درباره مردی که مفهوم سختافزار را نهادینه کرد برسید.
"ویکیپدیا" نیز از این اخبار عقب نمانده است بهطوریکه با مراجعه به سایت این دانشنامه آنلاین در مقابل اسم "استیو جابز" آمده است: "استیو پل جابز (24 فوریه 1995 – 5 اکتبر 2011) مخترع آمریکایی و موسس شرکت رایانه ای بود."( Steven Paul Jobs (February 24, 1955 – October 5, 2011) was an American computer entrepreneur and inventor).

خبر درگذشت جادوگر اپل حدود ساعت 19:30 دیروز 5 اکتبر به وقت محلی (3 بامداد پنجشنبه به وقت ایران) اعلام شد و دنیای اینترنت را در هرگوشهای از دنیا را ملتهب کرد.
این خبر را اپل طی اطلاعیهای بدین شرح اعلام کرد: عمیقاً متاسفیم از اینکه باید اعلام کنیم استیو جابز از میان ما رفت. عشق و انرژیاش منبع نوآوریهای بیشماری بود که زندگی همه ما را غنیتر و بهتر کردند. دنیا به خاطر استیو جابز به طور شگفتانگیزی بهتر است. عشق بزرگش همسرش لارن و خانوادهاش بود. فکر همه ما به سوی آنها و تمام کسانی میرود که استعداد شگفتانگیزش را لمس کرده بودند."
بلافاصله پس از اطلاعیه اپل، خانواده و خویشاوندان جابز نیز این خبر را تائید کردند: "او در آرامش و در کنار خانوادهاش رفت. میدانیم که بسیاری از شما در درد ما شریک هستید. اما از شما تقاضا داریم که در این لحظات عزاداری و غم و اندوه به حریم خصوصی ما احترام بگذارید."
استیو جابز که بود؟
استیو جابز درحالی که تنها 20 سال داشت به همراه استیو وزنیاک در سال 1976 شرکت اپل را در گاراژ خانهاش تاسیس کرد.
وی در سال 1985 به دلیل اختلاف با مدیریت، شرکت اپل را ترک کرد و شرکت دیگری به نام NeXT را بنیان نهاد و در سال 1986 استودیو پیکسار را از جورج لوکاس خریداری کرد.
سرانجام در سال 1996، پس از 10 سال دوری از خانه کوپرتینو با فروش شرکت جدیدش به اپل، به شرکت قدیمی خود بازگشت.

بازگشت جابز به اپل به عنوان مدیرعامل این شرکت تحولی بزرگ برای اپل رو به زوال بود. پس از این بازگشت، شرکت اپل روزبهروز اوج گرفت و محبوبیت زیادی در میان مصرفکنندگان در سرتاسر جهان به دست آورد تا جاییکه امروز با عرضه محصولاتی چون "آی- پاد"، "آی- فن" و "آی- پاد" به غول سازنده سختافزارهای اعجابانگیز در دنیای رایانه تبدیل شده است.
اگر بیل گیتس با مایکروسافت و خلق محصولاتی چون ویندوز، آفیس و اینترنت اکسپلورر مفهوم نرم افزار را در ذهن بشر حک کرد، جابز در مدت بیش از 30 سال فعالیت، پایههای صنعت مدرن "های- تک" را بنا نهاد.
بیل گیتس در اولین اظهارنظرهای خود پس از شنیدن خبر درگذشت جابز گفت: "دنیا به ندرت کسی را دارد که تاثیر عمیقی که استیو جابز برجای گذاشت داشته باشد. اثرات کارش در تمام نسلها احساس میشود."
کنارهگیری استیو جابز در 24 آگوست
استیو جابز 24 آگوست گذشته طی نامهای سرگشاده به شورای هیئت مدیره از رسماً از سمت خود به عنوان مدیر اجرایی اپل کنارهگیری کرد و دست راست خود، "تیم کوک" را که از 13 سال قبل درکنارش کار میکرد به عنوان جانشین منصوب کرد.
تا این لحظه هیچ خبری مبنی بر دلیل مرگ جادوگر اپل اعلام نشده است. شاید هنوز زود باشد که خویشاوندان و دوستان جابز بخواهند در مورد مسألهای که از سالها قبل هر روز احتمال وقوع آن را پیشبینی میکردند صحبت کنند.
بیماری رئیس بزرگ
در سال 2004 در استیو جابز سرطان پانکراس تشخیص داده شد اما تحت درمان قرار گرفت. تا اینکه از نیمه سال 2008 کاهش وزن و کاهش قوه بینایی در وی آغاز شد و سرانجام در سال 2009 رئیس اپل مجبور شد یک پیوند کبد دریافت کرد.
در سال 2010 مجله فوربس جزئیات ماجرای کبد خریدن استیو جابز را منتشر کرد. این مجله آمریکایی نوشت: ماجرا از تابستان 2008 آغاز میشود. زمانی که جابز حضار کنفرانس اپل در سانفرانسیسکو را شوکه کرد. در این کنفرانس، جابز بسیار لاغر و به وضوح بیمار به نظر می رسید. به طوری که "دن لاینز" که به خاطر وبلاگ "ضد جابز" خود شهرت دارد در این باره نوشت: "حال جابز به شدت وخیم است و کاملاً رو به مرگ به نظر میرسد."
در ماههای بعد از آن، دستگاههای خبری وابسته به خانه "کوپرتینو" تمام راهها را برای دامن زدن به شایعات امتحان کردند. اول از "شیوع نوعی ویروس" حرف زدند و بعد پای "برهم خوردن تعادل هورمونی" را وسط کشیدند. درحالی که واقعیت چیز دیگری بود.
یک تومور بدخیم پانکراس، جابز را در معرض خطر مرگ قرار داده بود و اگر بلافاصله تحت عمل جراحی پیوند کبد قرار نمیگرفت مرگ را تجربه میکرد. اما به نظر میرسید که دریافت یک کبد جدید بسیار دشوار باشد به طوری که علاوه بر وی در سال 2009 سه هزار و 400 کالیفرنیایی دیگر نیز در لیست انتظار برای دریافت یک کبد جدید بودند. از این تعداد تنها 671 بیمار موفق به دریافت پیوند شدند و 400 نفر در این انتظار جان باختند.
به همین دلیل جابز بین ماههای ژانویه تا مارس 2009 در یک تلاش نا امیدکننده بزرگ به سر برد و با هواپیمای جت شخصی خود طول و عرض آمریکا را برای پیدا کردن یک اهداکننده مناسب پیمود و به تمام بیمارستانها برای ثبتنام در بالاترین اولویت ممکن در لیست انتظار سر زد.
آمریکا یک کشور چند- لیستی است و به همین دلیل به بیماران بسیار ثروتمند اجازه میدهد که رقم شانس خود را برای دریافت یک پیوند افزایش دهند. بهطوری که بیمارستانها نام این افراد "ابر ثروتمند" را قبل از اینکه در لیست ملی ثبت کنند در لیست انتظار ایالتی قرار میدهند.
در هریک از این بیمارستانها جابز تمام آزمایشات پر هزینه مشاوره، معاینه و انجام آزمایشات را انجام داد که در واقع برپایه قوانین پلیس بیمه، هر بیمار حق دارد تنها یکبار در این لیست ثبتنام کند.
سرانجام در ابتدای ماه مارس، معجزه از راه رسید. یکی از بیمارستانهایی که جابز در آنها ثبتنام کرده بود، بیمارستان دانشگاهی "متدویست" در ممفیس تنسی خبر داد که برای وی یک کبد دارد. کبد متعلق به یک جوان 20 ساله بود که در اثر یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داده بود.
آخرین هفتههای زندگی
در آخرین هفتههای حیات جابز عکسی در اینترنت منتشر شد که بسیاری از مردم نمیخواستند آن را ببینند و به همین علت در تلاش بودند تا جعلی بودن آن را اثبات کنند. عکسی که نشان میداد زمانی تا وداع با جادوگر اپل باقی نمانده است.
یکروز قبل از درگذشت استیو جابز، تیم کوک در اولین حضور خود در انظار عمومی، مدل جدیدی از "آی- فن" را رونمایی کرد. شاید استیو جابز برای به آرامش رسیدن تنها منتظر همین رویداد بود: اینکه اپل را به دست فرد مناسبی سپرده است. مردی که آخرین اختراع جادوگر را به دنیا معرفی کرد.
هرچند دیگر دنیا مردی با تیشرت مشکی، شلوار جین آبی تیره و کفشهای کتانی سفید را بر روی صحنه نمایشهای اپل نخواهد دید.
برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۱ را
بشناسید + عکس
جایزه نوبل ادبیات سال 2011 به توماس
ترانسترومر شاعر سوئدی رسید که در ایران چندان
شناختهشده نیست.
حسین عیدیزاده: توماس ترانسترومر متولد 15 آوریل 1931 در استکهلم سوئد است. او نویسنده، شاعر و مترجم است. شعرهای او در سوئد و سراسر دنیا بسیار تاثیرگذار بودهاند.
ترانسترومر دوران راهنمایی را در مدرسه لاتین سودرا در استکهلم گذراند و سال 1956 در رشته روانشناسی از دانشگاه استکهلم فارغالتحصیل شد.
او نوشتن را از 13 سالگی شروع کرد و اولین مجموع شعرش با عنوان «17 شعر» را سال 1954 به چاپ رساند. ترجمه مجموعه اشعار او به انگلیسی سال 1997 به ترجمه روبین فالتن چاپ شد. چاپ مجدد این مجموعه شعر با نام «معمای بزرگ» سال 2006 منتشر شد.
ترانسترومر سال 1993 خودزندگینامه کوتاهی با عنوان «خاطرات نگاه به خودم» را منتشر شد.
دیگر شاعران همدوره ترانسترومر به ویژه در دهه 1970 که همه چیز سیاسی بود او را متهم به به جدا بودن از ریشههایش و فقدان مسائل سیاسی در شعرها و رمانهایش کردند. آثار او ترکیبی از مدرنیسم و اکسپرسیونیسم/سوررئالیسم شعر قرن بیستم است.
تصاویر او از نزدگی روزمره و طبیعت واضح و ساده هستند، اما درکی معنوی از جنبههای مختلف هستی و ذهن بشر در خود دارند.

ترانسترومر سال 1990 سکته کرد و از همان زمان تکلمش دچار مشکل شد، اما این مسئله موجب نشد از نوشتن دست بکشد. او یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات سوئد است و بسیاری سالها بود او را بخت بردن نوبل ادبیات میدانستند و این اتفاق بالاخره امسال رخ داد و ترانسترومر بنده نوبل ادبیات 2011 شد.
این شاعر جوایز ادبی مختلفی به خانه برده است؛ جایزه بونیر شعر، جایزه پتراش از آلمان، جایزه بلمان، 1979 جایزه دونیو، جایزه پترارکا، جایزه پیشگامان ادبی، جایزه پیلوت، جایزه داوران شمال، جایزه آگوست، جایزه شعر استروگای مقدونیه و جایزه سوئدی هیئت بینالمللی شعر برخی از این جوایز هستند.
اشعار ترانسترومر به 50 زبان دنیا (از جمله فارسی) ترجمه شدهاند. سال 2007 این شاعر جایزه یک عمر فعالیت ادبی را از سازمان گریفین برای «تعالی شعر»هایش دریافت کرد. جایزه شعر گریفین سالانه به شاعری برجسته اعطا میشود.
تراسنترومر علاوه بر فعالیت ادبی به عنوان یک روانشناس ماهر نیز شناخته میشود و تا قبل از سکته به طبابت میپرداخت. او به نوجوانان زندانی، معتادان، معلولان و محکومان زندانی مشاوره میداد.
ترانسترومر نوازنده پیانو ماهری هم هست و از زمانی که سکته کرد باز هم به نواختن ادامه میدهد، منتها با یک دست.
آکادمی نوبل دلیل اهدای نوبل به ترانسترومر را «تصویر تازهای از واقعیت» خواند که او «از طریق ایماژهای پرمغز و گویای اشعارش» به خواننده القا میکند.
شعر «نیمه زمستان» از ترانسترومر:
درخششی آبی رنگ
از تاروپود لباسم میگذرد.
نیمه زمستان.
نبضنگار یخی جلنگجلنگ میکند.
چشمانم را میبندم.
جایی دنیایی خاموش میبینم
و دروازهای
که در آن مردگان را
قاچاقی از مرز رد میکنند.
ترانسترومر دوران راهنمایی را در مدرسه لاتین سودرا در استکهلم گذراند و سال 1956 در رشته روانشناسی از دانشگاه استکهلم فارغالتحصیل شد.
او نوشتن را از 13 سالگی شروع کرد و اولین مجموع شعرش با عنوان «17 شعر» را سال 1954 به چاپ رساند. ترجمه مجموعه اشعار او به انگلیسی سال 1997 به ترجمه روبین فالتن چاپ شد. چاپ مجدد این مجموعه شعر با نام «معمای بزرگ» سال 2006 منتشر شد.
دیگر شاعران همدوره ترانسترومر به ویژه در دهه 1970 که همه چیز سیاسی بود او را متهم به به جدا بودن از ریشههایش و فقدان مسائل سیاسی در شعرها و رمانهایش کردند. آثار او ترکیبی از مدرنیسم و اکسپرسیونیسم/سوررئالیسم شعر قرن بیستم است.
تصاویر او از نزدگی روزمره و طبیعت واضح و ساده هستند، اما درکی معنوی از جنبههای مختلف هستی و ذهن بشر در خود دارند.

ترانسترومر سال 1990 سکته کرد و از همان زمان تکلمش دچار مشکل شد، اما این مسئله موجب نشد از نوشتن دست بکشد. او یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات سوئد است و بسیاری سالها بود او را بخت بردن نوبل ادبیات میدانستند و این اتفاق بالاخره امسال رخ داد و ترانسترومر بنده نوبل ادبیات 2011 شد.
این شاعر جوایز ادبی مختلفی به خانه برده است؛ جایزه بونیر شعر، جایزه پتراش از آلمان، جایزه بلمان، 1979 جایزه دونیو، جایزه پترارکا، جایزه پیشگامان ادبی، جایزه پیلوت، جایزه داوران شمال، جایزه آگوست، جایزه شعر استروگای مقدونیه و جایزه سوئدی هیئت بینالمللی شعر برخی از این جوایز هستند.
اشعار ترانسترومر به 50 زبان دنیا (از جمله فارسی) ترجمه شدهاند. سال 2007 این شاعر جایزه یک عمر فعالیت ادبی را از سازمان گریفین برای «تعالی شعر»هایش دریافت کرد. جایزه شعر گریفین سالانه به شاعری برجسته اعطا میشود.
تراسنترومر علاوه بر فعالیت ادبی به عنوان یک روانشناس ماهر نیز شناخته میشود و تا قبل از سکته به طبابت میپرداخت. او به نوجوانان زندانی، معتادان، معلولان و محکومان زندانی مشاوره میداد.
ترانسترومر نوازنده پیانو ماهری هم هست و از زمانی که سکته کرد باز هم به نواختن ادامه میدهد، منتها با یک دست.
آکادمی نوبل دلیل اهدای نوبل به ترانسترومر را «تصویر تازهای از واقعیت» خواند که او «از طریق ایماژهای پرمغز و گویای اشعارش» به خواننده القا میکند.
شعر «نیمه زمستان» از ترانسترومر:
درخششی آبی رنگ
از تاروپود لباسم میگذرد.
نیمه زمستان.
نبضنگار یخی جلنگجلنگ میکند.
چشمانم را میبندم.
جایی دنیایی خاموش میبینم
و دروازهای
که در آن مردگان را
قاچاقی از مرز رد میکنند.
POLICE:AMY WINEHOUSE DIES
self-destructive habits overshadowed a distinctive
musical talent, was found dead saturday in her
London home, police said. she was 27.
رضا رويگری: اگر کشوری ادعا کند که تخت جمشید مال آنهاست کسی اعتراضی نخواهد کرد
ایراسان- رضا رویگری در گفتوگویی با هفته نامه جهان سینما، حرفهای جالبی درباره شخصیتهای مهم تاریخ ایران و لزوم حفاظت از میراث فرهنگی ایران زده است. ![]() رضا رویگری گفت: داریوش، کوروش، یعقوب لیث، ابومسلم خراسانی، آریو برزن و.... مگر شخصیتهای کوچکی هستند که به آنها بیتوجهی میشود. متاسفانه دراین زمینه کاری انجام نمیشود و جوانها از وجود این آدمها بیاطلاع هستند. باید تلاش شود که به این بزرگان توجه بیشتری، به خصوص در سینما و تلویزیون شود. وی در ادامه گفت: فیلم سیصد نمایش داده میشود و ایرانیها را مثل حیوان به تصویر در میآورند و ما منفعل و بیتفاوت عمل میکنیم. به تاریخ پر شکوه مان پشت میکنیم و آن وقت شاهد هستیم که بزرگان ما را دیگران به نام خودشان ثبت میکنند. حضرت مولوی را به راحتی در ترکیه به عنوان یک انسان ترکزبان معرفی میکنند. فردا هم کشوری ادعا کند که تخت جمشید مال آنهاست کسی اعتراضی نخواهد کرد و میگویند فقط یک تخته سنگ است. |
تارانتینو یک فیلم وسترن میسازد
ایراسان- کوئنتین تارانتینو فیلم وسترن «جانگو آزاد شده» را برای شرکت واینستین کارگردانی میکند. اسیسی شر و پیلار ساون این فیلم را تهیه میکنند. ![]() صفحه اول فیلمنامه «جانگو آزاد شده» در اینترنت منتشر شده است. تارانتینو هنوز درمورد بازیگران فیلم جدید خود تصمیم نگرفته است. شرکت واینستین سال 1994 با همکاری شرکت میراماکس فیلم موفق «داستان عامهپسند» را توزیع کرد که در دنیا بیش از 200 میلیون دلار فروخت. این فیلم برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شد و تارانتینو برای آن برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد. این فیلمساز 48 ساله آخرین بار سال 2009 فیلم «لعنتیهای بیآبرو» را روی پرده سینماها داشت که در دنیا 6/313 میلیون دلار فروش داشت و نامزد هشت جایزه اسکار شد. «سگدانی»، «جکی براون»، «بیل را بکش: جلد 1»، «بیل را بکش: جلد 2» و «گرایندهاوس» از دیگر ساختههای تارانتینو است. او پارسال رئیس هیئت داوران بخش مسابقه جشنواره فیلم ونیز بود. |
آرنولد شوايتزينگر «گريه ماچو» را در ميآورد
ایراسان- «آرنولد شوايتزينگر» در پروژه سينمايي«گريه ماچو» نقشآفريني خواهد كرد. «آرنولد شوايتزينگر» چندي پيش اعلام كرد با همكاري «استن لي» انيميشن «گاورناتور» را براي تلويزيون ميسازد. بنا بر اعلام ديجيتال اسپاي، اين فيلم اقتباسي براساس داستاني به همين عنوان به قلم « ان.ريچارد نش» تهيه و توليد مي شود.
كارگردان «گريه ماچو»، «براد فارمن» است كه در كارنامه هنرياش ساخت آثاري چون «قاضي لينكلن» را به ثبت رسانده است. «آرنولد شوايتزينگر» فرماندار سابق كاليفرنيا كه به «گاورناتور» ملقب است، كلمهي «گاورناتور» از دو كلمه متعلق به دو دنياي مختلف تشكيل شده است: دنياي سياست (كلمه Governer به معناي فرمانده) و دنياي فيلم (كلمهي Terminator )به معناي «ويرانگر». «آرنولد شوايتزينگر» براي نخستين بار سال 1970 در فيلم «هركول در نيويورك» مقابل دوربين ظاهر شد. او تاكنون در بيش از 40 فيلم به ايفاي نقش پرداخته است كه فيلم «ترميناتور» (1991) او از بقيه مشهورتر است. از ديگر آثار «شوايتزينگر» ميتوان به «ترميناتور 3» (2003)، «ششمين روز» (2000)، «بتمن و رابين» (1997)، «دروغهاي حقيقي» (1994) و «غارتگر» (1987) اشاره كرد.
|
برادپيت همبازيهايش را در «جنگ جهاني z» شناخت
ایراسان- با پيوستن «ميرلي انوز» به پروژه سينمايي «جنگ جهاني z» برادپيت همبازيهايش را در اين فيلم شناخت. اين جديدترين فيلم حصول شركت فيلمسازي پارامونت است.
بنابر اعلام امپاير آنلاين، ميرلي انور در اين فيلم نقش همسر برادپيت به ارائه نقش ميردازد. «مارك فورستر» كارگرداني پروژه سينمايي «جنگ جهاني زد» را برعهده دارد. داستان فيلم تصويري از كره زمين 10 سال پس از اپيدمي شدن حضور زامبيها را به تصوير ميكشد. فيلمنامه «جنگ جهاني زد» توسط «جي. ميشل استارزينسكي» و «مت كارناهان» نوشته شده است و تهيه و توليد آن برعهده شركت فيلمسازي «پلان بي» است كه برادپيت مديريت آن را برعهده دارد. براد پيت، پسر محبوب هاليوود كه 48 ساله است، سال پيش پس از اكران جديدترين فيلماش در برلين اعلام كرد، سينما ديگر هيچ جذابيتي براي وي ندارد و قصد كنارهگيري از دنياي سينما را دارد. از مهمترين فيلمهاي براد پيت ميتوان به تروا، دوازده يار اوشن، آقا و خانم اسميت، بابل، بزرگ قلب (2007)، سرگذشت عجيب بنجامين باتن (تهيه کننده)، سيزده يار اوشن، ترور جسي جيمز بهوسيله رابرت فورد بزدل، شانتارم، (تهيه کننده)، کيفيت بازي (تهيه کننده - بازيگر)، بعد از خواندن بسوزان، شانههاي اطلس، «چاد اشم» و حرامزادههاي عوضي (2009) اشاره كرد. مارك فوستر كارگردان سوئيسي الاصل كه با ساخت آثاري چون «عجيبتر از داستان» و «مونستربال» به اعتباري جهاني دست يافته اخيرا ساخت فيلم «رانندگي كيت» را به پايان رسانده است. |
مريل استريپ «مارگارت تاچر» شد
ایراسان- نخستين تصوير از «مريل استريپ»، بازيگر سرشناس هاليوودي در نقش «مارگارت تاچر» منتشر شد. پروژه سينمايي جديدي كه «مريل استريپ» در آن ايفاي نقش داشته است، «بانوي آهنين» نام دارد كه زندگي و دوران نخست وزيري «مارگارت تاچر» را بهتصوير كشيده است. ![]() بنا بر اعلام كامينگ سون، اين بازيگر سرشناس در فيلم «بانوي آهنين» كه كارگرداني آن را «فيليدا ليود» برعهده دارد، تمام تلاشش براي ارائه تصويري كامل از تاچر را به كاربرده است. به گزارش ورايتي، اين فيلم كه از اوايل سال پيش مقابل دوربين خواهد رفت، «جيم برودبنت» را بهعنوان نقش مقابل «مريل استريپ» و همسر مارگارت تاچر معرفي كرده است. داستان اين فيلم در سال 1982 و چند هفته پيش از آغاز جنگ فالكلند اتفاق ميافتد و تلاشهاي سياسي «مارگارت تاچر» براي حفظ سمتاش بهتصوير كشيده خواهد شد. استريپ 61 ساله كه اخيرا عضو افتخاري آكادمي هنر و ادبيات آمريكا شده است، با 15بار نامزدي جايزه اسكار از اين لحاظ ركورددار تاريخ سينما محسوب ميشود. وي دو بار در سالهاي 1980 براي «كرامر عليه كرامر» و 1983 براي «انتخاب صوفي» موفق به كسب جايزه اسكار بهترين بازيگري شده است. «استريپ» در سال 2003 براي فيلم «ساعتها» جايزه خرس نقرهاي جشنواره برلين را گرفت، در سال 1989 با فيلم «فرشتگان جهنمي» جايزه بهترين بازيگر زن را از كن دريافت كرد، در سال 1982 بهترين بازيگر زن جوايز بافتا شد و در سال 1999 جايزه دوربين برليناله را كسب كرد. مريل استريپ در سال 2003 جايزه افتخاري سزار فرانسه را گرفت، دو بار جايزه بهترين بازيگر زن را از اسكار سينماي ايتاليا دريافت كرده است، هفتبار بهترين بازيگر جوايز گلدن گلوب انتخاب شده است و از جشنوارههاي رم و سنسباستين جايزه يك عمر دستاورد سينمايي دريافت كرده است. |
براي 71 سالگي «آل پاچينو»-
ایراسان- امروز دوشنبه هفتاد و يكمين سالروز تولد «آل پاچينو»، بازيگر نامدار سينماي آمريكا و جهان است.![]() آل پاچينو با نام كامل «آلفردو جيمز پاچينو» و نام مستعار «ساني» متولد 25 آوريل 1940 در نيويورك از پرآوازهترين بازيگران تاريخ سينماست كه هشتبار نامزد جايزه اسكار شده است. پاچينو كه قد نسبتا كوتاهي (170 سانتيمتر) در دنياي بازيگري دارد بهعنوان يكي از بزرگترين بازيگران در تمام دوران تاريخ سينما ياد ميشود. پدرش سالواتور پاچينو کارمند شرکت بيمه و مادرش رز پاچينو خانهدار بود. والدين او هنگام کودکي او از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سيسيل بودند. وي در دوران جواني و در حالي که بيش از 22 سال از زندگياش نميگذشت، مادرش را از دست داد. پاچينو پيش از مرگ مادرش، زندگي چندان لذتبخشي را پشت سر نگذاشته بود و چون والدينش خيلي زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند. ورود او به عرصه بازيگري را بايد سال 1969 دانست. پاچينو در اين سال در فيلم «ناتالي و من» بازي کرد و دو سال پس از آن نيز ايفاي نقشي در «وحشت در نيلي پارک» را پذيرفت. اما بازي در اين دو فيلم هرگز او را راضي نکرد تا اينکه فرانسيس فورد کاپولا تصميم به ساخت يکي از شاهکارهاي تاريخ سينما يعني فيلم «پدرخوانده» گرفت و نقش «مايکل کورلئونه» به او واگذار شد. در ابتدا کاپولا جک نيکلسون را براي ايفاي نقش در پدر خوانده انتخاب کرد، اما نيکلسون اين پيشنهاد را رد کرد چراکه به گفته خودش نقش يک ايتاليايي را بايد يک ايتاليايي بازي کند و با اين کار ناخواسته بزرگترين شانس زندگي پاچينو را به او بخشيد. پاچينو براي اين فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسيد. در سال 1973 او در فيلمهاي مترسک و سرپيکو بازي کرد. در مترسک نقش آدمي سرگشته را داشت که در پي هويت خويش است و در سرپيکو نيز يک پاچينوي تمام عيار بود. وي در اين فيلم نقش فرانک سرپيکو افسر پليسي را بازي کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا ميکند. پاچينو در همان سال بار ديگر نامزد دريافت اسکار شد، اما باز هم اين جايزه نصيبش نشد. با اين حال منتقدان، جايزه گلدن گلوب را به سبب بازي در سرپيکو به وي اهدا کردند. از ديگر بازيهاي چشمگير پاچينو ميتوان به حضورش در فيلمهاي پدرخوانده 2 (1974)، بعد از ظهر سگي (1975) و فيلم و عدالت براي همه (1979) اشاره کرد. پاچينو براي بازي در همه اين فيلمها نامزد اسکار شد ولي بدان دست نيافت. او ميگويد: «من براي اسکار بازي نميکنم، چون بازيگري عشق من است، عشقي که هرگز نميتوانم رهايش کنم». او براي بازي در فيلمهايي چون کرامر عليه کرامر (1979)، اينک آخرالزمان و متولد چهارم جولاي (1989) دعوت شد ولي او اين پيشنهادها را قبول نکرد. هنگامي که کاپولا براي فيلم اينک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچينو در يک جمله پاسخ منفي به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد». دهه1990 را براي بايد دهه نويني براي پاچينو دانست، زيرا او که پس از بازي در فيلم انقلاب (1985) مبتلا به ذات الريه شده و مدت چهار سال نيز از عالم سينما دور مانده بود، در فيلم درياي عشق (1989) بار ديگر خوش درخشيد. جاني (1991)، گلن گري گلن راس (1992)، راه کارليتو (1993)، مخمصه (1995)، تالار شهر (1996)، وکيل مدافع شيطان، دني براسکو (1997) و خودي (فيلم) (1998) اشاره کرد. اما برترين فيلم او در اين دهه، بوي خوش زن در سال 1992 است که جايزه اسکار را برايش به ارمغان آورد. او در اين فيلم ايفاگر نقش مرد نابينايي بود که عشق به همنوع را به بهترين شکل ممکن بيان ميکند. علاوه بر جايزه اسکار، جايزه گلدن گلاب نيز براي اين فيلم از سوي منتقدان، به او اعطا شد. زماني که نقش شيطان در فيلم وکيل مدافع شيطان (1997) را ايفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سينما و مردم عادي او را نابغه خواندند. در سال1996 از سوي انجمن گوتام جايزه ويژه يک عمر فعاليت هنري نصيبش شد و پيش از آن نيز از سوي فستيوال بين المللي فيلم سن سباستين اسپانيا، جايزه مشابهي به او اهدا شد. او در سال 2002 در فيلم بيخوابي نقش يک کارآگاه را بازي کرد که در تعقيب يک قاتل حرفهاي است. تاجر ونيزي (2004) را بايد بهترين فيلم او از سال 2000 به بعد دانست. پاچينو در بازيگري داراي سبک ويژهاي است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبي ميتواند ايفاگر هر نقشي باشد. نکته برجسته در بيشتر بازيهاي او اين است که مخاطب را با خود همراه ميسازد. صداي گرم و دلنشين او در بازي به پاچينو کمک فراواني ميکند، گويي اعضاي بدنش همه هنگام بازي واقعاً بازيگر هستند. کمتر بازيگري در سينماي جهان ميتوان يافت که نظير پاچينو قدرت بازي با چشم را داشته باشد. چشمان پاچينو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و ميتوان برق خاصي را در ديدگان وي احساس کرد. اين يکي از امتيازات منحصر به فرد اوست و فيلم «پدرخوانده 2» اوج بازي وي با چشمهايش بهشمار ميرود. قدرت و تأثير نگاه او صحنههاي جاودانهاي را در تاريخ سينماي جهان خلق کرده است. بهعنوان مثال بازي استثنايي او در سکانس مرگ سولاتسو و پليس خيانت کار در فيلم پدر خوانده 1 ، استعداد بي نظيرش را به نمايش ميگذارد. در ميان ستارههاي هاليوود، بازيگران انگشتشماري چون مارلون براندو را ميتوان يافت که صدايي مانند او داشته باشند. «آل پاچينو» طي پنج دهه حضور فعال در دنياي سينما در فيلمهاي ماندگاري بازي كرده است كه از مهمترين آنها ميتوان به پدرخوانده، سرپيکو، بعدازظهر سگي، عدالت براي همه، گشتزني، صورت زخمي، بوي خوش زن، مخمصه، وکيل مدافع شيطان، كافه چيني، تاجر ونيزي، سيزده يار اوشن و قتل منصفانه اشاره كرد. وي براي فيلمهاي «پدرخوانده»، «سرپيكو»، «پدرخوانده2»، «بعدازظهر سگي» «عدالت براي همه»، «گلن گلي گلنراس»، «ديك تريسي» و «بوي خوش زن» نامزد جايزه اسكار بود كه براي فيلم آخري موفق به دريافت اين جايزه شد. جايزه بافتا بهترين بازيگر مرد، چهار جايزه گلدن گلوب، بهترين بازيگر جشنواره كارلووي واري، بهترين بازيگر جشنواره سنسباستين و دريافت شيرطلاي افتخاري جشنواره ونيز در سال 1994 بخشي از افتخارات سينمايي اين بازيگر سرشناس هستند. |
جشنواره فیلم پکن با جکی چان آغاز شد
چکی چان و ژانگ زییی، بازیگران معروف به همراه تعداد زیادی از مقامات رده بالای دولت چین در شب افتتاحیه نخستین دوره جشنواره بینالمللی فیلم پکن حضور داشتند. مراسم افتتاحیه نخستین دوره جشنواره فیلم پکن شنبه در مرکز ملی هنرهای نمایشی برگزار شد. ![]()
|