آنجلینا جولی نقش مریلین مونرو را بازی میکند
ایراسان- نویسنده کتابی درباره بازیگر سرشناس آمریکایی از حضور آنجلینا جولی در نقش اصلی اقتباس سینمایی کتاب خود خبر داد. اندرو اوهیگان نویسنده اسکاتلندی رمان «زندگی و عقاید ماف سگه و دوستش مریلین مونرو» گفت جولی در این فیلم نقش مریلین مونرو را بازی میکند و جرج کلونی هم به نقش فرانک سیناترا دیگر بازیگر شاخص هالیوود ظاهر خواهد شد. به گزارش تایمز انتظار میرود تولید فیلم به زودی آغاز شود. در چند ماه اخیر حرفهای زیادی درباره این پروژه زده شده است. در مقطعی از اسکارلت جوهانسن به عنوان بازیگر نقش مونرو یاد میشد و خود اوهیگان قبلا کریستینا هندریکس بازیگر سریال «مردان دیوانه» را برای این نقش پیشنهاد داده بود. رمان «زندگی و عقاید ماف سگه و دوستش مریلین مونرو» زندگی دو سال آخر زندگی بازیگر فیلمهای «خارش هفت ساله» و «بعضیها داغش را دوست دارند» را از نگاه ماف، سگ او به تصویر میکشد که یک «ترییر» مالتی بود. ماف را سیناترا سال 1960 به عنوان هدیه به مونرو داد. این رمان همچنین تعدادی از لحظههای تعیینکننده قرن بیستم را به تصویر میکشد. برابر با آنچه در توضیحات کتاب آمده، ماف - نام کوتاه مافیا - تعدادی از چهرههای شاخص آن زمان از جمله جان اف. کندی را دید. مونرو او را با خود به کلاسهای بازیگری، رستورانها، فروشگاههای بزرگ و ... میبرد و وقتی هم برای جدایی از آرتور میلر همسر نمایشنامهنویس خود به مکزیک رفت، این سگ را با خود برد. نویسنده در کتاب خود از زبان ماف نوشته است: «مریلین یک مخلوق غریب و غمگین بود، اما همزمان بیش از هر کس دیگری که میشناختم به طور ذاتی طناز بود.» وقتی مونرو سال 1962 در 36 سالگی درگذشت، ماف سه ساله بود. آنجلینا جولی این روزها تریلر جاسوسی «سالت» را روی پرده سینماها دارد. |
تمركز بخش دوم «آواتار» بر اكتشاف اقيانوس سياره پاندورا
زندگینامه آنجلینا جولی در صدر پرفروشهای نیویورک تایمز
تمايل پیتر جکسون براي بازگشت روي صندلي كارگرداني هابیتها
سعید شنبه زاده
سعید که به گفته خود یادگیری و اجرای موسیقی را از کوچه بازار شهر بوشهر آغاز کرد، کار حرفهای اجرای موسیقی را در سال ۱۹۹۰ با اجرایی پر جشنواره فجر آغاز کرد. این اجرا توانست در همان سال جایزه اول جشنواره را از آن خود کند. یک سال بعد و در سال ۹۹۱۱ اجرای موسیقی با ارکستر سمفونی تهران را شروع کرد و پس از آن نیز اجراهای متعددی در مناطق مختلف ایران داشت که با استقبال بینندگان روبرو شد. گروه شنبه زاده اولین کنسرت خارج از کشور خود را در ایتالیا در سال ۱۹۹۹ اجرا کرد. از آن پس این گروه به سرپرستی سعید شنبه زاده در برنامههای متعددی در خارج از ایران شرکت نموده است که از آن جمله میتوان به جشنواره موسیقی Womex اسپانیا در سال ۲۰۰۷، جشنواره تیرگان در تورنتو کانادا در سال ۲۰۰۸ و جشنواره Globalfest در سال ۲۰۰۹ در نیویورک آمریکا اشاره کرد.
شنبهزاده در کارهای خود از رقص محلی بوشهر و جنوب ایران و حرکاتی موزونی که به طور سنتی با موسیقی این منطقه همراه است بهره میگیرد. او عقیده دارد که موسیقی و رقص جنوب از هم قابل تفکیک نیستند. در زمینه رقص سعید آموزش خود را از خواهر خود، شهلا شنبهزاده، دریافت کرد. شهلا خود آموزش علمی رقصهای محلی و کلاسیک را دنبال کرده بود و به عنوان رقصنده حرفهای در رادیو تلویزیون ملی ایران فعال بود.
یکی از نوآوری های شنبهزاده در زمینه اجرای موسیقی جنوب ایران تلفیق موفق این سبک موسیقی با سبک موسیقی جاز جنوب فرانسه است. از دیگر تجربههای او تلاش برای تلفیق موسیقی و رقص جنوب با رقص معاصر و رقص فرامدرن است. از تجربههای موفق در این زمینه کارهای متنوعی است که با رقص پردازان برجستهای مثل دومینیک ارویه و خوزه مونتالوو ایجاد کرده است. یکی از این کارها در جشنواره رقص اروپا در خانه رقص لیون به سال ۲۰۰۲ به عنوان یکی از ده رقص برتر انتخاب شد.
فعالیت های دیگر
علاوه بر نوازندگی شنبهزاده در زمینه ساخت موسیقی به خصوص موسیقی فیلم نیز فعالیت زیادی داشته است. موسیقی فیلمهایی مثل «گفتگو با باد» (بهرام بیضایی) که نقش اول مرد این فیلم را نیز سعید به عهده داشته، «در» (محسن مخملباف) و همچنین «باران بومی» (رخشان بنیاعتماد) از ساختههای شنبهزاده هستند.
منبع:ویکی پدییا
براي 111 سالگي «آلفرد هيچكاك» نابغه سينماي تعليق
ایراسان- «آلفرد هيچكاك»، كارگردان افسانهاي سينماي جهان و خالق آثار برجسته در ژانر روانشناسانه جمعه 111 ساله ميشود. «سر آلفرد جوزف هيچكاك»، فيلمساز صاحبنام و تاثيرگذار انگليسي و پيشگام تكنيكهاي بديع در ژانرهاي تريلر رواني و تعليق، 111 سال قبل در سيزدهم اوت 1899 در لندن متولد شد.
«هيچكاك» پس از يك دوره موفق فيلمسازي در زادگاهش انگلستان كه هم فيلمهاي صامت و هم فيلمهاي صدادار را شامل ميشد، به هاليوود پيوست و در سال 1956 با حفظ مليت انگليسي، شهروندي آمريكا را پذيرفت.
او طي شش دهه فعاليت سينمايي، كه از عصر فيلمهاي صامت تا فيلمهاي همراه با ديالوگ و فيلمهاي رنگي را شامل ميشد، بيش از 50 فيلم بلند را كارگرداني كرد. از او هنوز بهعنوان يكي از برترين كارگردانان تاريخ سينما ياد ميشود.
«هيچكاك» شهرت خود را بهواسطه تبحر مثالزدنياش در بهكارگيري عناصر دلهر، ترس و تعليق بهدست آورد، چنانكه از او بهعنوان «استاد تعليق» نام برده ميشود.
اين كارگردان برجسته، اولين فيلم خود را در سال 1922 در انگليس با نام «شماره 13» آغاز كرد كه البته نيمهتمام ماند. وي از سال 1939 عمدتا در آمريكا آثار خود را توليد و عرضه ميكرد. در سال 1925 «مايكل بالكون» از شركت فيلمسازي«گينزبورو پيكچرز» اين فرصت را به «هيچكاك» جوان داد تا اولين فيلم بلند خود را باعنوان «باغ تفرجگاه» در آلمان بسازد. عدم موفقيت اين فيلم در گيشه بهنظر تهديدي براي آيندهي كاري او بود.
«هيچكاك» اولين تجربه ساخت فيلمهاي دلهرهآور را با فيلم «مستاجر» بهدست آورد. اكران اين فيلم در انگلستان در سال 1927 با موفقيت چشمگير و استقبال بينظيري از سوي مردم و منتقدين همراه شد. همچون ديگر فيلمهاي نخستين «هيچكاك»، اين فيلم نيز از تكنيكهاي اكسپرسيونيست تاثير پذيرفته بود كه او آنها را مستقيما در آلمان فراگرفته بود.
در سال 1929 «هيچكاك» تصميم گرفت دهمين فيلم خود را با نام «حقالسكوت» بسازد و درحالي كه هنوز در مرحله توليد بود، استوديوي سازنده آن تصميم گرفت تا آن را به اولين فيلم همراه با ديالوگ سينماي انگليس بدل سازد.
پس از ساخت فيلمهايي چون «مردي كه زياد ميدانست» (1934) و «39 پله» (1935)، هيچكاك روند موفقيتهاي خود را با ساخت فيلم «خانم ناپديد ميشود» ادامه داد. «عقاب كوهستان»(1926)، «حلقه»(1927)، «همسر دهقان» (1928)، «قتل»(1930)، «ماري» (1931)، «غريب و غني» (1931) و «مامور مخفي» (1936) ديگر ساختههاي هيچكاك در اين سالها بودند. وي در اوج موفقيت و شهرت به هاليوود پيوست و اولين فيلم آمريكايياش را در سال 1940 با نام «ربكا» ساخت؛ هرچند داستان اين فيلم در انگليس و اقتباس از رماني نوشته نويسنده انگليسي «دافنه دو مورير» اتفاق ميافتد.
«خبرنگار خارجي» دومين فيلم آمريكايي «هيچكاك» بود كه در قالب ژانر تريلر، داستان آن در اروپا اتفاق ميافتاد كه البته توانست در سال 1940 نامزد جايزه اسكار بهترين فيلم شود. اين فيلم در اولين سال وقوع جنگ اول جهاني ساخته شد و الهام گرفته از رويدادهاي در حال تغيير در اروپا بود.
فيلمهاي هيچكاك در دهه 40 بسيار متنوع بودند؛ از اثر كمدي رمانتيك «آقا و خانم اسميت»(1941) تا درام دادگاهي «پرونده بهشت» (1947) و اثر تاريك «سايه يك شك» (1943). در سال 1941 «هيچكاك» براي اولينبار در سمت تهيهكننده و كارگردان فيلم، «سوءظن» را ساخت. اين فيلم جايزه اسكار بهترين بازيگر زن و جايزه انجمن منتقدان فيلم نيويورك را براي «خوان فونتاين»، بازيگر آن بههمراه آورد.
«هيچكاك» يك سال بعد فيلم «خرابكار» را براي كمپاني «يونيورسال» ساخت و در سال 1944 فيلم «قايق نجات» را براساس رماني از «جان اشتاين بك» براي كمپاني «روباه قرن بيستم» ساخت. اين فيلم از آنجاييكه سكانسهايش تنها در يك قايق گرفته شدهاند، محدودترين فيلم اين كارگردان محسوب ميشود. اين كارگردان انگليسي پس از آن براي ديدار از زادگاهش به انگلستان بازگشت و در اين حين دو فيلم كوتاه فرانسويزبان براي وزارت اطلاعات انگليس ساخت. پس از بازگشت به آمريكا، وي دو فيلم «طلسمشده» (1945) و «بدنام»(1946) را ساخت كه در اين فيلم «اينگمار برگمن»، فيلمساز افسانهاي سينماي جهان نقشآفريني داشت. «بدنام» به فروش چشمگيري دست يافت و يكي از موفقترين آثار سينمايي «هيچكاك» نام گرفت.
اولين فيلم رنگي «هيچكاك» در سال 1948 بانام «طناب» بهروي پرده سينماها رفت كه با نقشآفريني «جيمز استوارت» همراه بود.
در سال 1950، هيچكاك فيلم «وحشت در صحنه» را براي كمپاني «برادران وارنر» ساخت. پس از آن بود كه فيلم پرفروش «غريبهها در قطار» (1951) را با استفاده از تركيبي از المنهاي فيلمهايش در آمريكا و انگليس ساخت. سپس در فيلم «ام را نشانه قتل بگير» (1954) از تكنيك فيلمبرداري سهبعدي براي اولينبار استفاده كرد.
فيلمهاي «پنجره عقبي» (1954) و «براي گرفتن دزد» (1955) از ديگر فيلمهاي موفق «هيچكاك» در دهه 50 بودند. «مرد عوضي» (1957) آخرين فيلم «هيچكاك» براي كمپاني «برادران وارنر» بود. اين فيلم سياه و سفيد، تنها نقشآفريني «هنري فوندا» را بههمراه داشت.
فيلم «سرگيجه» محصول سال 1958 با نقشآفريني دوباره «جيمز استوارت» اگرچه در گيشه چندان موفقيتي بهدست نياورد، اما بسياري آن را يكي از شاهكارهاي «هيچكاك» ميدانند كه در جشنواره فيلم سنسباستين اسپانيا، جايزه صدف نقرهاي را بهدست آورد.
پس از «سرگيجه»، هيچكاك سه فيلم موفق ديگر ساخت كه هريك اعتباري كلان به كارنامه سينمايي اين كارگردان صاحبسبك افزودند. «شمال از شمالغربي» (1959)، «رواني» (1960) و «پرندگان» (1963) سه اثر ماندگار سالهاي پاياني فيلمسازي او بودند.
با آغاز دوران پيري و نشانههاي بيماري در «هيچكاك»، جديت او در ساخت فيلم كمرنگ شد و در دو دهه پاياني عمر، او تنها چندفيلم تريلر جاسوسي از جمله «پرده پاره» (1966) با نقشآفريني «پل نيومن» و فيلم «توپاز» (1969) را ساخت. پس از بازگشت به انگليس، او آخرين فيلم موفق خود با نام «جنون» را در سال (1972) به نمايش درآورد. «توطئه خانوادگي» نيز آخرين فيلم ساخته «هيچكاك» بود كه در سال (1976) ساخته شد.
«آلفرد هيچكاك» در سال 1980 از سوي ملكه اليزابت دوم به دريافت لقب "سر" نائل آمد؛ هرچند مرگ فرصت آن را به او نداد تا رسما آن را دريافت كند و چهارماه پس از اعلام آن، در روز 29 آوريل 1980 در سن 80 سالگي براثر نارسايي كليوي در لسآنجلس درگذشت.
«هيچكاك» طي 60 سال فعاليت سينمايي، بهواسطه ساخت آثار برجسته موفق به كسب جوايز متعددي شد كه شايد مهمترين آنها جايزهي يادبود آكادمي اسكار در سال 1967 باشد. او پنجبار در سالهاي 1960 براي فيلم «رواني»، سال 1940 براي
«ربكا»، سال 1944 براي «قايق نجات»، سال 1945 براي «طلسمشده» و سال 1954 براي «پنجره عقبي» نامزد جايزه اسكار بهترين كارگرداني شد.
وي همچنين نامزد اسكار بهترين تهيهكننده براي فيلم «سوءظن» در سال 1941 شده بود. فيلمهاي «ربكا»، «خبرنگار خارجي» و «طلسمشده» نامزد اسكار بهترين فيلم نيز بودند. شانزده فيلم ساخته او نامزدي اسكار را بهدست آوردند كه او خودش براي شش فيلم نامزد اسكار شد. در سال 2008، چهار فيلم «سرگيجه»، «پنجره عقبي»، «شمال از شمالغربي» و «ام را نشانه قتل بگير» از سوي انجمن فيلم آمريكا در فهرست 10 اثر برتر سينماي جنايي جهان قرار گرفتند. |